سپندارمذگان به عنوان یکی از مهمترین جشنهای ایران باستان روز عشق و مهرورزی است. با اینحال و طی سالها این روز به فراموشی سپرده شده و بیتوجهی به آن باعث شد تا جشنی وارداتی مانند ولنتاین که ریشه کهنی ندارد و با فرهنگ ایران بیگانه است، جای سپندارمذگان را بگیرد.
خبرگزاری میراث فرهنگی ـ گروه میراث فرهنگی ـ ایران کشوری با پیشینه فرهنگی کهن است و نگاهی به گذشته باستانیاش، هر بینندهای را مبهوت جشنهای کهن این سرزمین میکند. در میان بیش از 50 جشن باستانی، "سپندارمذگان"، روز گرامیداشت زن و زمین یکی از مهمترین آنهاست. روزی که عشق و مهرورزی بخشی از سنتهای آن است. با اینحال چنین جشنی به ورطه فراموشی سپرده شده و فرهنگی نامربوط چون "ولنتاین" جای آن را گرفتهاست.
به گزارش CHN طی یک دهه گذشته جشن ولنتاین در میان جوانان از اهمیت بهسزایی برخوردار شدهاست؛ به نحوی که هر 25 بهمنماه زوجهای جوان به رسم عشق و مهرورزی، برای یکدیگر هدایایی میگیرند. این درحالیاست که ایران با فرهنگی غنی، جشنهای بسیاری داشته که سپندارمذگان، روز عشق و مهرورزی و روز گرامیداشت و زن و زمین، چنین آیینی داشته است. در این روز مردان به زنان خود عشق میورزیدند و سنتهای ویژهای را به جا میآوردند.
«هوشنگ طالع»، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران دراینباره به CHN میگوید: «امروزه جشن والنتاین در نظر برخی جایگزین جشن اسفندگان (سپندارمذگان) یا روز مهر ایرانی است که البته این نگاه به جشنهای ایرانی کاملا اشتباه است چراکه جشن اسفندگان در روز 5 اسفند از جایگاه و فرهنگ ویژهای برخوردار است.»
در ایران باستان هر روز یک نام داشت و از 30 روز ماه، 12 روز به نام ماههای سال بود. همروز شدن نام ماه با همان ماه سال موجبات جشن را فراهم میکرد. پنجمین روز هر ماه را اسفند روز (سپندارمذ) مینامیدند که لقب ملی زمین است؛ یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم مینگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان میدهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد مهر مادری و باروری میپنداشتند. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است که ایرانیان باستان این روز را روز بزرگداشت زن و زمین می دانستند.
به همین علت پنجمین روز ماه اسفند را روز سپندارمذگان روز عشق و مهرورزی مینامند. بسیاری معتقدند طبق تاریخ باستانی که در آن ماههای سال 30 روز است، باید 6 روز ماه تابستان را که در تاریخ امروز شمسی وجود دارد از 5 اسفند کسر کرد و به این ترتیب روز 29 بهمنماه، را به عنوان روز سپندارمذگان میشناسند. اما برخی طبق سنت کهن همچنان پنج اسفند را گرامی میدارند.
طالع، ضرورت بازشناساندن جشن اسفندگان و معرفی آن در سطوح مختلف جامعه را ضروری میداند و میافزاید: «درحالحاضر مردم ایران تاحدودی با نام اسفندگان آشنا هستند؛ هرچند که ممکن است مفاهیم آن را بهدرستی درک نکنند. سالها قبل در رسانه ملی یکبار آش اسفندی پخته شد که جزو نمادهای اسفندگان است اما هیچگاه به ماهیت این جشن و چگونگی آن پرداخته نشد.»
اسفندگان یا همان سپندارمذگان سالهای به ورطه فراموشی سپرده شد. به همین علت "ولنتاین" جشنی بیگانه با فرهنگ ایرانی که قدمت چندانی ندارد، جایگزین این اندیشه پارسی کهن شدهاست.
بهگفته طالع، ورود فرهنگها و جشنهای غربی به ایران، آنهم زمانیکه قدمت تاریخی آن در دایره المعارف به 50 سال هم نمیرسد، کوتاهی دستگاه دولتی مثل سازمان میراث فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. شاید امروز این نهادهای دولتی و وزارت ورزش و جوانان باید کاری در امر فرهنگسازی ایران انجام دهند.
طالع درباره ولنتاین میگوید: «جشن والنتاین ریشه کهنی ندارد. براساس روایات در این روز، یکی از پیروان مسیح توسط امپراتور روم کشته میشود. ایندرحالی است که سالها بعد این روز توسط مردم بریتانیا با پیوند یک زوج که حرکات خندهآور را بهدنبال داشته و مردم را به شادی و خنده وا میداشته جشن گرفته میشدهاست.»
بهگفته طالع، البته عامل دیگری برای بوجود آمدن والنتاین مطرح بوده است چنانچه غالب جشنهای غربی معمولا در جشن سال نو و کریسمس برگزار میشده و ماه فوریه، ماه رکود بازار بود، تبلیغات گستردهای که توسط بازاریابان و فروشندگان با عنوان روز عشاق پدید آمد و باعث شد این جشن ابعاد گستردهای به خود بگیرد و البته رونق را به بازار برگرداند.
اما مسئلهای که درحالحاضر مطرح است ناهماهنگی این جشن وارداتی با جشنها و سنتهای ایرانی است؛ بهطوریکه هرساله مردم بهخصوص جوانان بهدلیل عدم آگاهی از پیشینه والنتاین و مهجور واقع شدن جشنهای ایرانی چون "سپندارمذگان" استقبال بسیاری از والنتاین میکنند.
ایندرحالی است که نهادهای فرهنگی کوچکترین اهمیت و واکنشی نسبت به این اتفاق نشان نمیدهند. سازمانهایی چون میراثفرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد و وزارت نوپای ورزش و جوانان که نقش بیبدیلی در احیا فرهنگ و جشنهای ایرانی دارند درحالحاضر با چشمپوشی از این مهم راه را برای ورود جشنهای واراداتی که هیچگونه سازگاری با فرهنگ ایرانی ندارند هموار کردهاند.
هوشنگ طالع با انتقاد از این رویه میگوید،کشورهای اروپایی با استفاده ازسودجویی تعدادی از مغازهداران، جشنی با عنوان والنتاین ایجاد کردند که دامنه گسترش آن به ایران کشیده شد. اما ایرانیان هنوز نتوانستند در ارائه و معرفی سنتهای خود نقش موثر داشته باشند.
وی معتقد است،درحالحاضر تنها چند سازمان مردم نهاد، فعالیتهایی جهت زنده سازی جشنها و فرهنگهای ایرانی کردهاند. بنابراین هیچ جای تعجبی ندارد که گستره جشنهای ایرانی چون سپندارمذگان بسیار محدود باشد.
درحالحاضر فرهنگسازی با پشتیبانی دستگاههای حکومتی و دولتی نهتنها میتواند آیین سپندارمذگان که جشن ملی ایرانیان است را ترویج کند بلکه مانع از جشنهای وارداتی که کاملا نامربوط با فرهنگ ایرانی است خواهد شد.
طالع با ابراز گله از نهادها و سازمانهای مرتبط میگوید: «برای برگزاری جشن سپندارمذگان بهسختی یک فرهنگسرا پیدا کردیم و در رابطه با برگزاری این جشن هیچگونه حمایتی نداشتیم درحالیکه اجناس جشن والنتاین به وفور از کشورهایی چون چین وارد ایران میشوند و همه نوع حمایتی برای عرضه کالاهای روز والنتاین صورت میگیرد.
برچسب ها :